امروزییلاق
چقدر امروز ییلاق قشنگ و دلگشا بودطراوت وشادابی چمن زارهای چون مخمل سبز چشمرا نوازش وروح را آرامش می بخشید .
از وقتی بطرف بالا میرفتیم متوجه تعیرات اخرپاییزی کا ملن مشهود وباد تمام برگهای رنگی را ریخته ودرختان بی برگ و بار شده بودند ولی با این همه کوهستان درهرحال زیبا وقشنگ وپرابهت است وباد گاه شدید وگاه ارام .چون نسیم حالت نوازش گرانه داشت وابرها در برابر باد عیر مقاوم بوده ود راسمان پریشان بودند وییلاق بر عکس هفته پیش که پوشیده از برف سفید بود این هفته برفها اب شده و طراوتی تازه گرفته بود به محص اب شدن برفها رمه گوسفدان بالا می ایند و جانی تازه از خوردن علفهای تازه می گیرند ولی متأسفانه با لخت شدن جنگل و بوته ها و پوشیدن رخت پاییزی زشتی های بجامانده از مسافران کیسه نایلونها و قوطی ها وزباله ها در دره و روی بوته نمایان وییلاق زیبارا بد منظره کرده است و به تنهایی هم کاری برای جمع آوریش نمی شود کرد .. نکات قابل توجه چندی نیز هست که مربوط به فرهنگ علط بی تفاوتی وبی اهمیت قراردادن منابع زیبایی که ازان این همه لدت می بریم ونیرو می گیریم از طرف کسانی که به نطرم بهتر است عنوان اوباش را به این قشر از آدم نما هاداد و. لا عیر
من میخواستم یاد اور شوم البته چون قانون است وبسیار هم پسندیده وما ملزم به رعایت ان هستیم و شاید کسانی به اکراه که من فکر می کنم انهم از همان اوباشان باشند وان بستن کمر بند ایمنی برا ی سرنشینان اتومبیل است واین قانون هرچند خوش ایند برای عده ای نباشد ولی اجباری وبرای حفظسلامت سرنشنان یک خودرواست ودر نقاط مختلف اگر ببیند افراد متخلف را جریمه سنگین میکنند و پی گیری این مهم برای همه دیگر اجرایش صروری وتمردد از ان سر پیچی از قانون است و این عالی است حتا اگر حرمت شکنان انرا خوش نداشته باشند ،،عرص از این گفته ها من می خواستم عرضکنم که مسئول جنگل و منابع طبیعی کدام ارگان است؟ ایا این درختان بی زبان وزیبا نباید کسی به جد حافطشان باشند وفقط به اسم حافظ جنگلداری به ارث برده اند ..ایا نباید در روزهایی که باداست و مسافرهازیاد و ازهمه مهمتر کسانی یله ورها وباری بهرجهت ومخرب طبیعت درگوشه گوشه جنگل بدون توجه اینکه هران ممکن است منطقه ای را به اتش بکشند
نطارتی داشته باشند ؟وهر ساعت به ساعت گشتهایی مأمور نظارت باشتدودوربزنند تا از آتش روشنکردن این افراد در این گونه روزها ممانعت به عمل اورند .واقعن من در تعجبم چگونه متوجه این خطر نمی شوند یا خودرا به انراه میزنند؟چرا برای آتش افروزان جنگلی بی مبالات جریمه در نطر نمی گیرندچرا قانونی وصع نمی کنند تا این افراد از ترس جریمه سنگین ملزم به رعایت شوند چون بعصیها باید زور بالای سرشان باشد تا با فرهنگ شوندمن امروز وحشت کردم چون باد بود ودرمسیر جابجا اتش روشن کرده بودند ودر بعصی جاها هم اتش گر گرفته را ول کرده ورفته بود ندخدا به فریاد برسد
با سپاس زلیخا صبا
شنیدن کی بود مانند دیدن
این را بارها شنیده ایم ، واین یک واقعیت است دیدن ولمس کردن موضوع از نزدیک
اثرش بیشتر خواهد بود .بخصوص اگر انسان از کسی وصف حالی و توصیفی را بشنود فرق می کند تا اینکه در صحنه باشد و زیباییها را ببیند و حس کند اگر زیبا نگر باشد..
زیباییهای طبیعت در همه جا زیباست،و اگر زیبایی طبیعت را از نزدیک ببینی و احساسش کنی ، اثرش فوقالعاده است و انسان را به اوج میبرد ..
طبیعت یک آموزگار زبر دست و مهربان است ودر نتیجه اگر در طبیعت با تصمیم اینکه یک روز عالی داشته باشید و گردش در طبیعت با این خواست اثرش خیلی زود در انسان پدیدار میشود ..
این تصویر نمایانگر مسیر رامینه به ییلاق در ماسال استکه از سرا شیبی شالما به را مینه گرفتم ، فقط تماشا کن این نوار سبز در وسط درختان با برگهای رنگا رنگ جاده رامینه است که در طول این سالها که جاده کشیده شده این درختان سبز جوان توسکا در امده اندو قد کشیندو چون نواری در وسط درختان در پاییز رنگی نمایان است .ودرخت توسکا یا تالشی توسه در پاییز برگهایش زرد ورنگی نمی شود بلکه یک مرتبه می ریزد و کمی که از پاییز بگذرد در همین قسمت بصورت یک نوار خاکستری در بین این درختان دیده می شودند.
ویک زیبایی دیگری که من از درختان توسکا کهن سال بعد از ریختن برگهایشان می بینم طرز رشد وقرار داشتن شاخه های بز رگ هستند که نظر هر بیننده ای را جلب می کند .
همانطوری که می رفتیم بطرف بالا تر برف در کوه های ییلاقی نمایان می شد .
ییلاق اولسبلنگاه نیز برفی و سرد بودولی اگرکسی دلی باعشق به طبیعت داشته باشددر این سردی سرمارا حس نمی کند وتمام وجودش گرم ،گرم است.و اما در این میان صحنه های ناراحت کننده هم دیده میشود که انهم کاری نمی شود کرد که اگر غیر این بود دنیا چون گلستان بود.
یکی این تفنگ بدستان شکارچی که در این فراوانی مرغ وگوشت صدای نفیر تفنگشان پرندگان را این سار های خوش صدا که پیام اور زندگی هستند وحشت زده کرده به پر واز در اورده وهراسان میکرد ند.چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یا بقول شاعر ..در این خوان نعمت کرم گسترد... که سیمرغ در قاف قسمت خورد
آیا انصاف است؟
من حتا کرم کوچکی را در روی برفهادر حرکت دیدم واین برایم جالب بود.
چرا ما انسانها برای دیگر موجودات عالم حق زندگی وزنده ماندن قایل نیستیم قدری اندیشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ای اشرف مخلوقات براستی چگونه این لقب را گرفته ایم در حالیکه ما الان در طبیعت چه چیزهای شگفت انگیزی از دیگر موجودات ویا خود طبیعت می بینیم ولی بی تفاوت از ان می گذریم و یا اویزانند به درختچه های ازگیل یا فتر لا اقل شاخه هایش را نشکن گناه دارد ، قدری اندیشه کن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
باسپاس زلیخا صبا
زیبایی چیست فرهنگ چیست اداب چیست وسنن وزبا ن واز همه مهمتر دوستی ومحبت چگونه بوجود می اید تا دنیا برایت دنیا است از دلت وروح جانت بیرون نمیرودوهمه اینها وقتی امکان پذیر است که انسان زیبایی ها را درک کندوقدر نعمت زیبایی را بداند
زیبایی مثل گرما ی خورشیدمثل روشنایی ماه مثل رنگ وعطر گل مثل طبیعت مثل اب مثل دیدن شنیدن واحساس کردن
من محقق ویا نویسنده نیستم وادعایی هم ندارم ولی دیده ها وشنیدههاییرا که شاید دیگران یادشان رفته ویا بعلت مشغله از کنارش گذشته باشندوبصورت تکرار از گذشتگان به نسل ما رسیده وفرهنگ محاوره ایی وگویش وزبان تالشی ماراتشکیل داده واین زمان به خاطر روی اوردن نسل جدید به زبان فارسی واستفاده نکردن این زبان کم کم دارد به فراموشی سپرده میشودواین جای بسی تأسف است.
روی این اصل ما تالش زبانان با تلاش زیاد در پی گیر ی وروی اوردن وجمع اوری اصطلاحات وضرب المثلها ونوشتن فرهنگ ورسوم گذشته وداستانهای حماسی با ترجمه تالشی در گروه های تالشی وگروه گلواژه ها شاید تاحدی جبران اشتباه کرده واز فنای فرهنگ غنی قوم تالش زبان جلوگیری کرده باشیم .
در زبان شیرین تالشی گاهی یک واژه کوچک مفهوم یک جمله را می رساند وبا درک آن واژه واحساس آن تمام احساس درونت خالی وبه طرف مقابل منتقل میشودوبدون شاخ وبرگ دادن به حرفت..
این اصطلاحات وضرب المثلها شایددر زبانهای دیگر هم باشند ولی ما میخواهیم از نظر خودمان از بکر ترینشان استفاده کرده وبکار بریم شاید برای آیندگان مفید وارزشمند باشد بنابراین از همگان میخواهیم ما را یاری کنند
ولی متأسفانه با همه کوششی که میشود در این جمع دوستانه گروهی باز عده ای پیدا میشوند وبا مطالعات نوشته های دیگران وبا بکار گیری ان همه را از مباحثه صمیمانه وخوشایند فراری داده و کلاس درس را برای همه تداعی می کنند واینگونه جدلها جز گریزان کردن دیگران وبیزاری از زبان وفرهنگ چیزی عاید نمی شود میگویید نه خودتان نگاه کنید آیا در گفتمان که پیش می آورید بیشتراز دونفر اجازه ابراز دارند؟ نه چرا یک جوان باید حرفهای کلیشه ای را گوش کند میرود یک ویدیو نگاه میکند من متأسفم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
متن زلیخا صبا
من در هر حال که باشم با دیدن طبیعت زیبا آسمان آبی. آواز پرندگان و حتی بیدار شدن از خواب در صبح لبخند زیبای یک کودک مرا به بودن زندگی ووجود خداوند که قادر است وتوانا امیدوار میکند حتی .باداشتن فراز ونشیب بسیار ولی گاهی. این زمانه ومردم گاهی .نامهربان می شوند مخصوصا اگر گذارت به دوا ودرمان بیمارستانی بیفتدمرا یاد خاطره ای میاندازد وکسی را که در میان زیباییها بود ولی بعلت آشفتگی زندگی زیباییها را نمیدید
ما چند خانوار در یک محوطه باغ مانند زندگی میکردیم که پشت خانه ما یک رشته کوه زیبا بود که در پاییز بارنگهای سرخ وزردونارنجی وبعضا تک و توک سبز چشم هر بیننده ای را خیره میکرد ومن که تازه به انجا نقل مکان کرده بودم از این همه زیبایی طبیعت لذت میبردم
ولی کسی از بستگانم که غضبناک وغمگین وخشمگین خلاصه همه حالات ناراحتی در چهره اش هویدا ومن از دیدنش متاثر میشدم و دستش رامیگرفتم وکشان کشان میبرد م به پشت خانه وبه او میگفتم نگاه کن چه مناظر زیبایی چشمانت را باز کن وببین واو در جوابم میگفت من اصلا نمی دانم کی فصلها می ایند ومیروند وچه رنگی دارند وزیباییها به چه درد من میخورد حا لا من تا اندازه ای به اوحق میدهم که بعضی از این مردم نا مهربان بجای آنکه وظیفه شان را انجام دهند چگونه سر یک مریض پا شکسته ودست پیچ خورده واز راه دور آمده نعره میزنند ویا خواب آلوده از این اطاق به آن اطاق ازاین میز به آن میز حواله و شون میکنند با اینهمه زیباییها را در یابید وزیبابیندیشید .که روز گار گر نامهربانی ساز کرد ...مهربانی کن بیا چون مرد باش زلیخا صبا
منظره ای از عباس آباد بهشر
قابل توجه چند طایفه بزرگ در ماسال
در سال 1378 مجموعه ای بنام شجره نامه که تحقیقی در باره سلسله انساب چند طایفه بزرگ در ماسال بود توسط استاد روانشاد فرامرز مسرور ماسالی به رشته تحریر در امد
همانطوریکه خود ایشان که خدمت گزاری صدیق برای فرهنگ تالش بود واولین کسی بود تلاش کرد برای احیای زبان وشعر تالشی که در مجامع مختلف با قامتی افراشته پیشتاز در امور فرهنگی بود در مقدمه اظهار داشتند تحقیق در مورد این طوایف برای دانش پژوهان بسیار ارزشمند خواهد بود
پوچه دنیا بَ هیچکسش بفا نی
دَیا ق عاقلی را غیر خدا نی
دراین ایام به روانش درود می فرستم
احمد (پهلوان نقره بیگ)
احمد ومحمود دوبرادر بودند واسم پدرشان نیز احمد بود .
احمد که به نقره بیگ معروف بود وچگونگی ازدواجش با یک دختر از شالیما که داستانی عاشقانه وزیبادارد وحاصل این ازدواج نُه پسر بود که هریک از این پسران خود طایفه بزرگی در ماسال از این درخت تناور انساب بودند که در چهار گوشه دشت ماسال زندگی می کردند وهنوزهم نوادگان این مرد بزرگ ماسال در ماسال هستند وروز به روزهم ریشه دارتر وبزرگتر میشوند واین طایفه ها بقدری با فرهنگ وبه اصل قوم وخویشاوندی پای بند هستند که بعد از چند نسل نوادگانشانش همدیگرا عموزاده دختر عمو وپسر عمو صدا میزنند
پسران پهلوان نقره بیگ به ترتیب سن عبارت بودند
1-میرزا احمد بیگ
2-نصیربیگ
3اسکندر بیگ
4-شیر محمدبیگ
5- موسی بیگ
6-رستم بیگ
7-ول احمد بیگ
8-میرزا حبیب بیگ
9-نوری بیگ
فرزندان این نُه برادر که نیاکان کلی از مردم ماسال هستند در حوصله این پست تا یک نسل بعد از نقره بیگ را خواهم نوشت برای اگاهی باز ماندگان فعلی
1- پسران میرزااحمد بیگ عبارت بودند
ا- صادق بیگ
2 ممدبیگ
3حاج ایلی
2- پسران کربلایی نصیربیگ
1-صمد بیگ
2-حسن بیگ
3دختر شهربانو4-دختر شاباجی
3- فرزندان اسکندر بیگ نیا ی ما
1-قربانعلی بیگ پدر بزرگم
2شمسی بیگ
3 فرامرزبیگ
4- کیومرث بیگ
5- گودرز بیگ
دختران نسیم و فرنگیس و رخسار و جهان
4- شیرمحمد بیگ
1-- حاج خیری بیگ
2- یدی ارباب
3-فتحی
4-فیضی
دختران1-بانو2-خورشیدهمسر کربلایی صمد مادر مشته ناصرقلی نصیری 3-قیصر 4- تاراج همسر کربلایی خانلر مادر میرزا هادی صادقی
5- پسران موسی بیگ
1- پسر غلامعلی بیگ و دختران و 1- زیورخانم همسر حاج ایلی 2- ماه جان خانم همسر صادق بیگ و3- جهان خانم
6-- پسران رستم بیگ
1- کربلایی شکو ر نیای شکوریها
2-قردَش
3-اسد
6- پسران ول احمد بیگ
1- یدا
2-جهانبخش
8- پسران میرزا حبیب بیگ
1- ستار بیگ
2-سیف الله بیگ
3-هیبت بیگ
9- پسران نوری بیگ
1-کاظم بیگ
خدایشان بیامرزد
نگارنده زلیخا صبا و شعر وبرداشت اسامی از کتاب شجره نامه روانشاد استاد فرامرز ماسالی