مثل تالشی زلیخا صبا
وییَره داری وییَر پییه
برگردان کسیکه زیاد دارد باز زیاد تر دلش می خواهد
این مثل و کنایه تالشی برای کسانی مصدا ق است که با داشتن
مال واندوخته و جمع کردن مال باز حریصند وچشم ودل سیر نیستند ودلشان می خواهد بیشتر داشته باشند وبیشتر برمالشان اضافه کنند
زلیخا صبا
هشداری غم انگیز
چند روز است که مردم ماسال در شوک وتأثروتأسف وقوع حاد ثه غم انگیزی که برای مسافران ییلاقی به وجود امده در نا باوری واندوه به سر میبرند.
من بارها وبارها نوشتم و عاجزانه خواستم که در حفظ محیط ییلاق و استفاد ه صحیح از طبیعت و الوده نکردن طبیعت ونگهداشتن حرمت ان برای ما الزامی است .
ومسافرانی که بدون توجه به همه جوانب وخطری که در طبیعت با همه زیباییهایش دارد ممکن است در کمین شان باشد.و
مسافرانی که از راه دور با عزیزان خودبه نقاط زیبای ییلاقی می ایند. در حالیکه اگر مقداری اندیشه داشته باشند. هرکسی در بدو ورود به هر شهر و یا مکانی بخصوص اگر ناشناس باشد و مکان نا شناخته یک پرسو جودر باره جایی که می خواهند وارد شوند واسکا ن داشته باشداز هر لحاظ از داشتن امکانا ت اولیه بهداشتی و سرویس بهداشتی واب اشامیدنی و دیگر امکانات جا ومکان و وضیعت جوی وجغرا فیایی بخصوص اگر با عزیزان و از همه مهمتر اطفال کوچک ونوزاد به همراه دارد داشته باشند..
ولی هیهات مسافرانی که به ییلاقات شمال می ایند فکر می کنند یک بهشت گیر اوردند که کمترین هزینه برایشان داشته تا آزاد وبی خیال در زیر آسمان کبود تا می توانند اکشژن جذب کنند و ارامش بی دردسر داشته باشند حتا اگر در سرما ی زیر صفردرجه کبود و سیاه شوند ..
اینها را می نویسم تا شاید عده ای بخوانند وعده دیگر را اگاه کنند که به این راحتی ها هم نیست شما که می دانید اقای محترم بچه های بی گناه شما چرا باید گرفتار ندانم کاری های شما بشوند. من در دل نوشته های زیست محیطی و خاطراتی خودو استفاده بجا از طبیعت وحتا برای شناخت انواع قارچ های سمی وغیر سمی بارها وبارها نوشتم
واز نهاد ها وگروه ها به عنوان نظر دهنده خواستم که رعایت موارد ضروری را چه در حفظ محیط و چه خطراتی که در کمین است رابا نوشتن پلاکتهای هشدار دهنده ونصب انها در مسیر ها واز منع کردن مسافران از برپا کردن چادر در جنگل و روشن کردن اتش در جاهای مختلف جنگل اقدام کنند و مسافران بچه های خودرا در علفزار و بوته زارهای جنگلی ول نکنند و خود راحت در زیر درختان جنگلی به خواب نروند .. ولی کو گوش شنوا ؟
در این راستا عده ای بفکر جیبشان وعده ای بفکر کیفشان هستند که یک جایی گیر اوردند که نه عوارض دارد ونه مالیات ونه حتا پولی برای ورود باید بدهند
وبرای استفاده هر چه بیشتر این خوان نعمت طبیعت اسایش هرجنبنده طبیعت نشین وساکنان جنگل را از بین بردند. می برند.
من بارها در مسیر راه ییلاقی مسافران زیادی را میبینم که در جاهای ممنوعه جنگلی از نظر ما از زبان گذشتگان ما که شنیدیم زیر انداز و بساط پهن کرده و نشسته اندو بچه وزنها ومردها مثل تاتارها در علفزارها بر روی بوته ها جنگلی بالا وپایین میروند ومی پرند و یا در خوابند و قلیان واتش و بریز وبپاش و پراز زباله کردن که موبر بدن ودود از کله به هوا بلند میشود واز خود می پرسم این همان بشر متمدن شهری است ایا فکر نمی کنید ممکن است خرس وپلنگ از دیدن شما رم کرده باشند ولی در داخل این علفزار وبوته زار یک افعی خوابیده باشد که هیچ بعید نیست چون کسانی که این مناطق را می شناسند ودر رفت وامد هستند از تردد در این مکانها محتاط هستندو این را باید محیط بانان بنویسند ونصب کنند تا مسافران در جریان باشند..
ویا مسافران نباید در نظر بگیرند که در بلندای ییلاق که دما به زیر صفر میرسد در زیر چادر با یک روانداز سفری انهم با بچه کوچک امکان پذیر نیست ؟ مگر ییلاق مثال هتل پیاده روهای شهری هست ؟ خلاصه مطلب امیدوارم که مسافران ومسافر پذیر ها و تبلیغ کنندگان ییلاقی از این حادثه اسف بار قدری به خود بیایند ومردم نا اگاه از همه جا وهمه چیز رااگاه کنند تا خود وبقیه را به خطر نندازند با سپاس
نگارنده زلیخا صبا
زلیخا صبا
لقمه نا نی درپس پستوی امن
که نترسم زعقابی که مرا چنگ زند
وبیاسایم در پس پرتو نورانی آن عرش خدا
سایبانی روی سر وگلیمی زیر پا
بی خیال ازهمه رنج زمان
نکند هیچ فرقی که کجایم وچرا؟
زلیخا صبا
وعکس از باغ گل های کرمانشاه زلیخاصبا
خرابه های معبد آنا هیتا
برای دیدن معبد اناهیتاکه در شهر کنگاور که در مسیر راه همدان به کرمانشاه یعنی در 94 کیلومتری کرمانشاه قرار داردوارداین شهر شدیم و از موقعیت جغرافی این شهرستان که از شمال وجنوب وشرق وغرب به کجا ختم میشود می گذریم چون با دیدن این شهرکه بیشتر هدف همان معبد اناهیتا بود چیزی نظرم را جلب نکرد تا به ان بپردازم یعنی با وجودبروشوری هم که گرفتیم بادیدن معبد وخرابه هایش که شاید بزرگترین مکان تاریخی در این شهر برای جذب گردشگری وتوریست وبهترین منبع در امدبرای مردمانش بود با این وضعیت واقعن متأسف شدم..در بدو ورود به داخل محوطه بلیط برای هر نفر به ما فروختند وسربازی برای کنترل انجا بودوکل معبد همین دشتی که در تصویر زیرمی بینید که پرا زعلف زارهای بلند وخار و چند طبقه سنگهای ریخته شده وویرانه ای بیش نبودو حتا انقدر به خود زحمت نداده بودندکه با پول بلیطی که از مسافران وگردشگران می گیرند قدری انجا را مرتب و میسری ر اراحت تر برای رفت وبرگشت و در گردش در این محوطه برای گردش گران بوجود بیاورندو من هیج مکان گردشگری را در این سالها رفتم بخصوص تاریخی به این وضیعت اسف بار ندیده بودم که سبب گریه هر ایران دوستی که به تمدن ایرانی خود علاقه دارد میشود و واقعن بی توجه ای به داشته های تاریخی خود هیچ چیز را ثابت نمی کند من چه تصوری از این مکان تاریخی واسطوره ای داشتم وچه دیدم ودر حالیکه ناراحت از انجا بیرون می آمدیم در دم در جوانی را دیدم که در حالیکه یک کوله پشتی بر شانه داشت وداشت برای عده ای دیگر شرح وچگونگی ساخت اناهیتا را می گفت مارا صدا زد وگفت شماهم تشریف بیاورید برای شما نیز بگویم . که من به ایشان گفتم بگذار من برای شما بگویم این چه وضعیتی است از چه چیزی میخواهی برای ما بگویید که داغ دلش تازه شد وگفت من یک تحصیل کرده در رشته حقوقم ولی علاقه مند به آثار باستانی هستم و بارها خواستم به تنهایی این جارا سامان دهم ولی فرماندار اینجا نه اجازه می دهد ونه همکاری می کندوبعد مارا برد در یک اطاقی که در ان ماکتی که از معبد آنا هیتا درست کرده بود و چگونگی ساخت معبد واینکه چه مصالحی در ان بکار رفته وچه زحمتهایی توسط معماران قرون گذشته کشیده شده به تفصیل توضیح داد ومن از ابهت سازه های ان زمان متعجب واز ندانم کاری های مسئولین در حفظ این منابع تاریخی پر در امد متأسف شدم
نگارنده زلیخا صبا