آینده اولسبلنگادر انتظار تلی ااز خاک
اولسبلنگا نماد ونشانی از ییلاقات ماسال است وروی این اصل شهرت ایرانی وجهانی دارد وبیشترین شهرتش بخا طر طبیعت زیبای جنگل وچمن زار و انواع گلهای وحشی وگیاهان متنوع ورویش انواع قارچها وشر شرجاری اب در ه ها وچشمه هاوزیستگاه حیات متنوع وحش در گذشته که همه اینها نه تنها دور از هم بلکه زیستی تنگا تنگ داشتندودر نتیجه یک یا چند مال دار وگاودار به راحتی در انجا می توانستند به جمع اور حاصل لبنی خود بپردازندواین ییلاق وییلاق همجوارش خریدول تا زمانی در آرامش بودند و محیط زیبایشان محفوظ بود که راه وجاده اسفالت نبود غروبهایش بسیار دل ا نگیز با ونگاونگ گاوها که بر ای دوشیدن غروب با صدا زدن زن تالش دامدار می امدند وخواندن اوای حزن انگیز مرد تالش در دور دورهای تپه ها وصدای نی نواز چوپان و ارامش شبهای پرستاره ونسیمی که از درزهای کلبه های چوبی صورت را نوازش میداد ودوستیها و رفاقت ییلاقی که کمتر حرص دنیا ومادیات در ان نشوو نما داشت همه وهمه زندگی را با همه کاستیها دلپذیر کرده بود!!!
بگذریم حالا این تصویر اولسبلنگا امروز نه بلکه دوسال پیش است . امروز وضیعت اولسبلنگا حتا مثل دوسال پیش هم نیست وما نمیدانیم امروز به اولسبلنگا چه باید بگوییم ییلاق اولسبلنگا روستای اولسبلنگاه گردشگا ه یا یک جایی که هیچ چیز تابع هیچ چیز نیست دیگر نه ابی در دره هاجریان دارد برای اینکه در منبع های پلاستیکی و فلزی جمع اوری میشود نه گلی نه چمنی نه ارامشی نه اسایشی مثل مور وملخ جمعیتی که نه میدانند ونه هم که می خواهند رعایت کنند همه لگد کوب کرده میریزند می پاشند ومی شکنند و میگذرند اگر کسی نصف شب اتش بگیرد نمی تواند ماشینش را از ازدحام ماشینها که بدون رعایت گذاشته وچپیدند دراین کلبه ها ومهمانپذیرهای اجاره ای از یک طرف صدای موتوربرقها واز طرفی صدای همهمه گردشگرها دیگر صدایی به صدایی نمی رسد وای وای بر اولسلنگا که با این سرعت تخریب در اینده ای نزدیک به تلی از خاک تبدیل خواهد شد!!!!!
آیا واجب وضروری نیست کسانیکه توریست و گردشگر را با وعده وتبلیغ دهن پرکن گذاراندن یک شب رویایی با خوردن وخوابیدن در فلان جا با صاحبان این گونه اماکن طی کنند وبخواهند سرویس بهداشتی جا ی مشخص برا ی پارک ماشینها وعبور در گذرگاه های مشخص وله نکردن گلها وچمن زارها و حفظ حریم دیگران ورعایت اصول اخلاق از همه مهمتر است اگر با فرهنگ هستیم نباید در جنگل این فرهنگ را به اجرا بگذاریم ؟ نباید ا براین طبیعت زیبا وحفظش نظارتی باشد امثال من وما که عاشق طبیعتیم وبزرگ شده طبیعت هستیم ما که هر بوته از گیا هان را نشانی از عظمت پروردگار میدانیم شما نظارتی بر دیگرانی که میخورند ومیریزند وحرمت نمی گذارند داشته باشیید رنجی که بر طبیعت ومنابع طبیعی وارد میشود از تعمیر یک یا چند کلبه نیست از نا هنجاریهایی که در طبیعت بوجود می اورند ومی گذارند ومیروند است
با سپاس زلیخا صبا