شعر ضرب المثل تالشی
ایشتع دیله تع سوته پِشت وپَلُور نی مَردومی
آتشی تع فو دَکَرده دَتا ویسته مَردومی
ظاهیرر خنده بَ رویه دیلی کو خون بِرَمی
نِزونون سیله نه دیم سِر آکری ظاهیری وینده مردومی
چمی کو اَسرک ویبو خیال کَرن شادیه وورجه تع کَری
خسته وا تع جیکَرن خسته وی چِر بَ مردومی
از زلیخا صبا
برگردان
انچه که در اندرونت هست ترا میسوزاند ظاهر وبیرونت مردم را
تو آتش را فوت کردی (کنایه است منظور اینکه شروع وبرپایی یک ایده وهدف باتوبودو آماده کردی ی)ولی از گرمایش از لذتش دیگران استفاده کردند.
ظاهرت همیشه خندان است ولی در دلت خون گریه میکنی
نمیدانند که با سیلی صورتت را سرخ میکنی ظاهرت را قضاوت کردند دیگران .
از چشمانت اشگ می ریزد خیال می کنند اشگ شادی است
به تومی گویند خو ش به حالت ان مردمان خوشبخت..