کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

لپه مزازلیخاصبا ماسالی تالش

لپه مزا

لپپپپپپپپپپپپپپپپه مزا
در ییلاقها در زمان های دور که همه خانواده ها باهم فامیل وقوم وخویش بودند ودر یک یا چند ییلاق نزدیک به هم زندگی میکردند واز حال وروزهم هر روز چه از طریق رفت وآمد وچه از طریق صدا زدن هم در ان سکوت وارامش ییلاقیکه جز صدای پرندگان وصدای نی وونگا ونگ در غروب ها صدایی به گوش نمیرسید باخبر می شدند وحتی در باز یها وتفریحات هم نیز شرکت کرده وهمیشه در عبور ومرور ورفتن به هرجایی پیر وجوان زن ومرد چند نفری باهم بودند واین در این زمان برای من اکنون خیلی جالب است .
افراد ییلاق نشین در کنا رکار روزانه بازیهای دست جمعی جالبی داشتند که فقط مخصوص بچه ها نبود بلکه بیشتر جوانان ونوجوانان انهارا انجام میدادند که عبارت بود نداز لپه مزا .. کِلاه پیگره مزا .داله مزا وحتی دومه دومه مزا..
لِپه مزا
لپه مزا یک بازی نشاط بخش ومفرح ودست جمعی بودکه جوانان بخصوص با شور وحال وصف ناشدنی انجامش میدادندوبنظر خیلی با صفاترازاین ورزشهای هزینه دارامروزی می آمدحتی برای پیرها که البته تماشا گر این بازیها بودندجالب ودیدنی بودو به همین جهت دریک بعداز ظهر آفتابی ودر خنکای ییلاقی جوانها با صدا زدن هم وجمع شدن در مکانهای مشخص برای بازی لپه مزاکه در ییلاق اولسبلنگا جای مسطح وبا صفایی به نام جیره سوزه که امروزه محل پارکینگ اتومبیلها و مهمانخانه شده ودوم پاتیویله سنگ
که برای مردم اولسبلنگا یک جای زیبا وسمبولیک وخاطره انگیز است
یک سنگ پله پله در زیر یک درخچه سیا کوتی می باشد که محل بازی دختر بچه های کوهستانی در ان زمان ها بودواگر می خواستند چند محل ییلاقی اولسبلنگا وخریدول وخریپشت بالا وخری پشت پایین با هم بازی کنند در جای با صفایی به نام پشتی سر که محل تقاطع خریپشت بالا یی وپایینی بود جمع میشدند وبازی را با عضو گرفتن شروع میکردند.... ادامه دارد
ادامه لپه مِزا (بازی با توپ پشمی) 
در ادامه ابتدا در باره لِپ که همان توپی که با نخ پشمی درست میکردند به این صورت بود که دور یک تکه چوب یا یک ورق کاغذ کلفت راکه چند لا یه کرده ودر وسط قرا داده وانقدر به دورش نخ پشمی بصورت دورانی می پیچیدند که به صورت یک توپ به اندازه یک مشت به صورت دایره و یا بیضی در می آمد وبعدمیدوختندتاموقع زدن توپ با چوب(فتره لِس) شتاب بیشتر وپرتاب دور تری داشته باشد تا افراد گروه بتوانند بدون سوزانده شدن خودرا به سنگر گروه مقابل برسانند بنابراین افراد گروه هم باید مهارت در زدن توپ وهم چست وچالاکی در دویدن داشته باشند.. من در جایی خواندم که لپه مزا بازی بچه های از چهار تا دوازده ساله است در صورتیکه این گروه سنی نه در توپ زدن مهارت دارند ونه در دویدن حتی بچه های هفت هشت ساله را عضو نمی گرفتند مگر با التماس انها را مثلا سِره پِلا که سوزاند ه نمی شدند وفقط توپ را با کف دست سرکوب میزدند وان وسط بپر بپر میکردند
در لپه مزا دودسته یا دو گروه باهم بازی میکردندکه در هرگروه که شامل یک سر آوزن که همان سرگروه بود که بعداز همه سه بار لپ یا توپ را با چوب میزد وپرتاب به آن طرف سنگر روبرو میکرد وبعد خودش نیز می دوید وخودرا به سنگر میرساند وبرمیگشت اگر در این میان یعنی در موقع زدن توپ توپش را می گرفتند گروه میسوخت واگرهم در موقع دویدن سر گروه یا هریک از اعضا گروه مقابل با گرفتن یابرداشتن توپ آنهارا میزد ندباز گروه آوزن میسوخت وبقیه اعضای گروه یک چند نفر دِ اآوه ژن که دوتا تا یا دوبار توپ را میزدند وچند نفر هم ای آوه ژن که یک بار توپ را میزدند ودر سنگر نزدیک تیم منتظر فرصت میماندند تابتوانند خودرا به سنگر مقابل برسانند وبه این ترتیب بازی ادامه پیدا میکرد وکلی هیحان داشت وکلی روحیه میگرفتند

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.