تیلا واربرای استفاده های نوغان داری و کشاورزی
..(تلنبار) در گذشته کمتر کشاورزی بود که در حیاط خانه خود دو تا سه تا از این سازه ها به اسم تیلاوار نداشته باشد .
به چند منظور از تیلاوار استفاده میکردند یکی اینکه در بهار که موقع نوغان وپرورش کرم ابریشم بود از تیلاوار برای پرورش کرم ابریشم استفاده می کردند ..کرم ابریشم را بعداز اینکه از تخم نوغان در می آمد وچند روز در جعبه چوبی و یا کابله نگه میداشتند واز شاخه های تر برگ توت بهش میدادند ..دراین مرحله مرحله اولیه زندگی کرم ابریشم بودبیشتردر خانه ونه در تیلاواراز این کرم مفیدمواظبت میکردند وبعداز این که به انداز یک بند انگشت بزرگ میشد ان را به تیلاوار میبردند
در زیر بام کاه کولشی تیلاوار یک سقف از چوب وترکه به اسم راکا بند درست میکردند وروی این سقف باز چهار چوب میبستند که بتوانند در رویش قرار بگیرند وبه کرم ابریشم بر گ توت برسانندوبلندی آن به اندازه یک قد آدم بود و همانطریکه گفتم وقتی بلندی کرم به یک بند انگشت میرسید به تیلاوار می آوردندوهرروز از برگ درخت توتی که میوه توت نداشت به این کرم زیبا وجالب میدادند وتا وقتی که اولین نشانه های پیله زدن معلوم میشد در ای مواقع کرم تقریبا کم حرکت میشود وتغذیه نمی کندبلکه در جاییکه روی هما شاخه های که غذا خورده ساکن می ماند وسرش را به اطراف حرکت میده واین حالت حالت خواب رفتن کرم است وبا ترشح که از دهانش دارد به اطرافش تار می تند و صاحب ومراقب نوغان دراین موقع بعضی از قسمتهارا با علفهای بوته ای شکل به اسم خَرف (سرخس) خال واشون میکردند چون دیگرکرم برگ توت نمیخورد وبرای پیله زدن به دورش به این خرفها پناه میبردندوبعداز اینکه پیله ها بسته میشدند در یک روز با یاور کردند انها از شاخ وبرگها که چسبیده بودند جدا میکردندو فضولات این کرمهای ابریشم را ازش استفاد کودی در باغ داری میکردند
استفاده های دیگر تیلاوار ...
ویکی دیگراز استفاده کاربردی تیلاوار ،بعداز برداشت محصولات مزرعه برنج بود ودر این موقع سقف کاذب برای پرورش کرم ابریشم را برمیداشتند وپایین ودور واطرافش را باز با ترکه های سر شاخه درخت به اسم اَجار می پوشاندند تا محصول شالی از گزند موش پرندگان ومرغها ودیگر حیوانات در امان بماند چون قدیم مثل الان نبود که راحت سرمزرعه با خرمن کوب شالیها را به.ژ..za..جو تبدیل کنند.
وبعداز اینکه شالیها را در هر مزرعه ای کوهه میزدند یعنی سی تا کوتاله که هر کوتاله هفت دسته بود روی هم میگذاشتند وکوهه میشد جند روز با اسب درزه بار میکردند.
واین درز (شالیهارا) با نظم خاصی بطوریکه خوشها مخفی باشد در تیلاوار جا سازی میکردند واین کار پرمشقت را بیشتر بانوان پر توان کشاورز انجام می دادند درود بر روانشان وهمتی که داشتند وهمین زنان اصیل وزحمت کش بعداز فارغ شدن از برداشت در گوشه ای از تیلاوار تا عید با یک وسیله ای به اسم گوچین که من نتوانستم عکسش را گیر بیارم روز چها تا پنج شایدم بیشتر کار خرمن کوب را میکردند ودر کنارش بچه داری وشوهرداری وخانه داری وپخت وپز البته انهاییرا که من می شناختم این طور بودند وهر گز هم دم از نابرابری نمی زدند.
درود درود وهزاران درود بر این دلاور زنان تالش
متن از زلیخا صبا