کو کو غمگین خونی گوله تا لرزیچمی اسرک ویبی میجه ویپرزیواتمه چرا ترسی چرا پلرزی واتشه ترسم بشی مع پس بهرزیزلیخا صبابرگردانکوکو (فاخته) غمگین میخواند گولی میلرزیداشگ چشم از مژه سرازیر بودگفتم چرا می ترسی ومیلرزی ؟گفت میترسم بری مرا جا بگذاری