پرم سوخت دورشمع هر روز هر شبترا چون چهل چراغ خانه کردمبدورت حلقه کردم عاشقانهاز این رو نام خود دیوانه کردمنگشتم نومید از این کرده ی خویش به نازت خنده ی مستانه کردمشعر از زلیخا صبا