لقمه نانلقمه نانی در پس پستوی امنکه نترسم زعقابی که مرا چنگ زندوبیاسایم در پس پرتونوراتی آن عرش خداسایبانی روی سر ،وگلیمی زیر پابی خیال از همه رنج زماننکند هیچ فرقی که کجایم؟ وچرا؟زلیخا صبا