تا لشه مثل
بَنده ویرنده خِدا پِره پِرَنِ
برگردان
کسیکه بنده ها اورا از نظر دورمی کنند وبی اهمیت قرار می دهند
خداوند اورا بلند میکند و راه گشایش را درزندگیش نمایان می سازد
یک دلنوشته عیدانه
پدر قیافه مهربانی داشت هیچوقت زبان به آه وناله باز نمی کرد دل بزرگی داشت در خانه اش همیشه بروی در راه مانده های شب باز بود شیرین زبان بود واز زندگانی های بسیار داستان ها می دانست وقتی سر صحبش می نشستی سخنان دلنشین وداستانهای اسطوره ای را با دستا نهای زیبا وگا ه حزن انگیز میخواند چه نوازشگرانه بچه هایش رانوازش میکرد .
دخترک اورا، پدر، را اینگونه بخاطر می آوَرد با چهره خندان ومهربان .
پدر مهربان نمازش را با صدای بلند میخواند طوری که انگار با خدا بلند حرف میزند که خداصدایش را در آن بالا بشنودو دخترک هر روز صبح با صدای نماز پدر از خواب بیدار میشد و گاهی میرفت کنارش می ایستاد و با تقلید از پدر بالا وپایین میرفت در حالیکه چیزی از کلماتی که پدر می گفت سر در نمی اورد ولی کنجکاوانه به دهان پدر وحالت خضوح وخشوح پدر نگاه می کرد تا چیزی را از این حالت وگفتار پدر بداند. و بفهمد.
پدر بعداز نماز دعا های بسیار میخواند البته بیشتر به شعر یک بیت شعر عرفانی رامی خواند که در روح و جان دخترک نفوذ میکرد وان این بود یارب نظر توبر نگردد..برگشتن روزگار سهل است
و دخترک هیچوقت این بیت شعر خاطره انگیز را فراموش نکرد وهمواره میخواست بداند که چرا پدر بعد از هر نماز این بیت شعررا تکرار می کند..
پدر رفت !!!
سالهای زیادی از ان دوران گذشت ودخترگ بزرگ شد ومادر، وهرگز شعر پدر را فراموش نمی کرد تا اینکه یک اتفاق ناحق در زندگیش رخ داد ان دخترک دیروز ومادر امروز ان شعر معروفی که پدر بعد از نماز میخواند یادش آمد و شروع کرد ان بیت شعر را ایده قراردادن و دو غزل سرودو چون دعایی هر روز ان سروده ها را میخواند مشگلی که بندگان بوجود اورده بودند خداوند مهربان برایش حل کرد خدایا به کرمت شکر
زلیخا صبا
چند بیت از این سروده
گر غم بگردنی وبال اسست
بوستان دلی بی نهال است
گر زور به گُرده ای سواراست
از رنج پیاده بی خیال است
گر پرنده ای زتیر صیاد
افتاده زمین شکسته بال است
گر دادرسی نشد پیدا
مردانگی هم در مثال است
یارب نظر تو برنگردد
برگشتن روز گار سهل است
شعر از زلیخا صبا
سلام پیله خوا
شماهمتون خوش زبانید ودلنشین حرف میزنین.باقیافه هایی جذاب ومهربان.هیچ وقت لبخند از لبان شمادور نمی شودوهمیشه هنگام حرف زدن تبسمی ملیح گوشه ی لبانتان نقش بسته است.
گرچه متاسفانه تا حالاسعادت نداشته ام که شخص شما رو ازنزدیک ببینم ، اما برادران شمارو بسیاردیده ام وازهم صحبتی آنان لذت برده ام. ماشاالله همه هم شاعروخوش سخن.ای کاش کسی پیدامی شد وباذوقی لطیف وقدرت شاعری بالااین خصوصیات منحصربه فردخانوادگی شمارو به نظم در می آورد.
سلام برادر گرانقدروبسیار با محبت از دیار ماسالم چقد ر این حرفتان در مورد خانواده وبرادرانم دل گرم کننده بود وچقدر خوشحالم که اینگونه مارا وصف کردید واین نظر لطف شماست وامیدوارم شایسته اینهمه محبت باشیم وجوابگو و سپاسگزارم بی نهایت واین سال جدید را به شما تبریک وشاد باش می گویم وامیدوارم به همراه خانواده گرامیتان تندرست وسلامت وشادمان باشید انشالله
سلام دوست من
وب جالب و اموزنده ای دارید
به منم سر بزنید خوشحال میشم
سلام به وبتان امدم بسیار زیبا بود واز لطف شما سپاگزارم