سلام بتوای سرزمین خاطره ها ورویا های کودکی درود بتوای مامن اسایش وارامش دوران بودن در کنار پدر ومادر وخواهر وبرادر که شبهایت پرستاره روزهایت بیاد ماندنی در خاطره روز گارانت نقش بسته کجایند آن انسان های با صفا وصمیمی که برخاکت با خضوع وخشوع قدم میگذاشتن وترا پاس میداشتند .ای اولسبلنگاه طنین صدای انها در جنگل هایت بیادگار مانده ؟خنده های مهربانانه انهارا جاودانه در خود حفظ کرده ای؟ من که نشانی از آنهارا در چشم اندازهایت در درختان سر بفلک کشیده ات در چشمه سارانت در تپه های پراز گل ودر چمن زارانت میبینم حفظشان کن ای مأمن عزیزانم ای یادگارگذشتگانم
مهربانیهای مادر .همره ناز پدر. سوت و اواز برادر خنده شیرین خواهر کی رود از یاد من،
کی رود از یاد من
زلیخا صبا