کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

اناره بوره زلیخا صبا ماسال

اناره بوره.( مربای انار)
برای درست کردن اَناره بوره که یک غذای مزه ای بسیار عالی ماسالی و تالش است وبا پلووخورشت باقلی و میرزا قاسمی وغیره..که بستگی به ذایقه دارد مصرف میشود مزه اش ترش وشیرین وملس میباشد 
طرزتهیه وپخت اناره بوره به این ترتیب است 
دانه انار ترش رسیده قرمز دوتا سه کیلو شکر یک کیلو ونیم وانهم بستگی به ذایقه کسانیکه مصرف میکنند دارد که شیرین تر باشد یا نه آب لیمو یک یا دوقاشق .. مغز گردو پنج گل مغز وبه یک عدد که به قاچ های کوچک خرد کرده برای داخل اناره بوره
طرز تهیه: ابتدا انار را دون کرده ویک بار خوب آب کشیده تا ریزه های پوست انار از ان جدا شود ودر صافی میریزیم تا ابش بچکد . بعد در قابلمه ریخته وروی حرارت ملایم میگذاریم وقتی که به اندازه کافی نرم شد انرا در صافی میریزیم شکر را در آب آن میریزیم وهم میزنیم وشکر واب انار بخوردهم بروندووقتی مات شداناررا دران مریزیم ووقتی غلظت مربا انطوریکه بایدبرسد یعنی وقتی با کفگیر ابش را بریزیم حالت کششی ارام داشته باشد وجوش ریز زدودانه انار خوب پخته شده باشد ابلیمورا میریزیم تا کپک نزندومغز گردو وبه را نیز برای زیبایی درداخل آن میریزیم وچند جوش که زد بر میداریم وبرای خوش بو شدن وخوش طعمی بیشتر در رویش پودر گلپر می ریزیم وبا انواع پلوخورشت ها
مصرف می کنیم 
نگارنده زلیخا صبا

مثل تالشی از زلیخا صباماسال تالش


مثل تالشی از زلیخا صبا
تِ دمکه ژنی اَمه بچینم 
برگردا ن
توبرای انداختن میوه چوب می اندازی ما میوه را جمع میکنیم 
این مثل برای کسانی است که تلاشی نمی کنند ولی از تلاش دیگران راحت استفاده می کنند وخوب است لا اقل قدر دان باشند 

این مثل را من چند وقت پیش چندین بار از یک خانم دوست موقعیکه من برای تخریب منابع طبیعی این آندر میزدم وانها ساکت بودند وبه ساخت وساز خوادامه میدادند واز طرفی هم بامن نیز به ظاهر همدردی می کردند شنیدم تا ازایشان پرسیدم جریان چیست گفت ما عادت داریم که دیگران حقی اگر داریم برای ما بگیرند 
چون معلم بود میگفت همیشه در زمانهایی یک عده از معلمان می رفتند تهران و بست می نشستند ودادو بیداد میکردند در نتیجه حقوق ما ها را هم اضافه میکردند 
حالا شده کار ما؛ ما برای اتحاد دوستان تقلا وتلاش می کنیم ودیگران با کپی کردن یک
لیوان اآب روش 
زلیخا صبا

عطوفت شعر نو زلیخا صبا ماسال تالش

همان دستهای مهربان عطوفتی..
که گشاید.عقده های بی مهری
که نشسته.بر دل کوچک
چه شودسر برآسمان ساید
که بریزد اشگ چون باران.

زلیخا صبا.

..

شبهای محرم زلیخا صبا ماسال تالش

باز این چه شورش است که در خلق عالم است
شبهای محرم ..قسمت سوم
بار الها نشود ناطقه ای لال به هنگام ممات.. گر فرستد بی تکبر به محمد صلوات
سلام الله حسین لعنت الله بر قاتلان حسین
وبا دادن این شعارها وگرفتن چند صلوات شروع به خواندن مرثیه میکردند ودر این شبها در گذشته های دور مردم هر محل بخصوص در مساجد خود بودند ومرثیه خوانی وسینه زنی میکردند وبه مساجد دیگر نمی رفتند وبخاطر همین مسجد پراز جمعیت مردم محل میشد ..
بعداز اینکه چند نفر مرثیه خوان مرثیه ونوحه می خواندند .، روضه خوان بالای منبر میرفت .
روضه خوانها دراین ایام بخاطر سهولت در رفت وآمددر منزل یکی از بزرگان ویا ریش سفیدان محل میماندند وپذیرایی میشدند وبا اسب ایشان را به مساجد می بردند ومی آوردند وهر روضه خوان ممکن بود در چند محل نزدیک به هم روضه خوانی به نوبت داشته باشدودر ان زمانها روضه خوانها از افراد محلی نبودند واکثر از نقاط دیگر بودند وخیلی کم محلی بودند.
روضه خوان شروع به روضه میکرد وکمتر در موردمسایل روز صحبت میکرد وبیشتر روضه اش عبادی بودواخر سرهم شروع به مداحی مینمود ومرثیه خوان پای منبری هم در اخر با او هم اوایی کرده فضای مجلس به اوج شور وسوز ناکی میرسیدومردم مومن ومعتقد بخصوص زنان به شدت احساساتی می شدند ...ادامه دارد
نگارنده زلیخا صبا

باز این چه شورش که در خلق عالم است
شبهای محرم :شب عاشورا(شب قتل)
در گذشتهای دور شب قتل یا عاشورا بیشتر مردم در مساجد تا صبح بیدار مانده ومی نشستند ونوحه خوانی ومرثیه خوانی ودسته بری میکردند..
وصبح هم برای دسته بری آماده می شدند .
در گذشته دسته بری در روزقتل اینگونه نبود که دسته را حتما به مرکز بخش روستا ها یا به مرکز شهر یا مجموعه بازار ببرند. بلکه اکثرا دسته را به محلی که در آن امازاده ای بنام بوده می بردند..
گروه دسته برها وزنجیر زنهابا محتشم گویی وچندین بار صلوات خواستن وجمع شدن به نظم وبا همراهان راه افتاده به طرف محلی که در آن امام زاده بود..
در محلی که امام زاده بود اهالی آن محل وسرانش وکسانیکه از محل های آورنده دسته فامیل داشتند،آماده پذیرایی می شدندوهر خانواده برای پذیرایی بیست تا سی نفر وحتی برای تعداد بیشتر غذا می پختند وکمتر کسی نهار نخورده به محل خود بر میگشت .ودر اطراف امام زاده هم بساط فروشها بساط کاسبی خودرا پهن کرده ودر حقیقت این ایام برای عموم مردم تالش یک سنت با شکوه وبیاد ماندنی بود که عظمت سالا رمردان حق را نمایانگر میشد .وهمه با خلوص نیت وبا اشتیاق مثل دیگر روسومات فرهنگی در زندگیشان بجا می آوردند..ادامه دارد
نگارنده زلیخا صبا

باز این چه شورش است که در خلق عالم است
شبهای محرم شام غریبان
در گذشته شام غریبان اینگونه بود که : البته آنچه دریاد وخاطرم مانده وشاید در محلهای دیگر به شکل وروال دیگر بر گزار میشد.
در مسجد محل مرثیه خوانهای جوان وبا ذوق به همراه بچهای محل تصمیم میگرفتند که این مراسم را به نحو احسن برگزار کنند.
یکی از مرثیه خوانها که سرا پا مشکی می پوشید وضمن اینکه نوحه خوانی میکرد بر سر زنان به همراه بچه که با او هم آوایی میکردند بطرف خانه های محل حرکت میکردند ودر ضمن خانه های محل خیلی نزدیک به هم ویادر نزدیکی مسجد نبودند بنا براین حرکت ودر گردش بودن واجرای این مراسم در شب بسیار مشگل بود ودشوار بخصوص برای بچه های هشت وده ساله ،بهر حال برگزاری این مراسم را بر خود واجب میدانستند. 
بچها ومرثیه خوانها باخواندن مرثیه به درخانه ها رفته واهل هر خانه بیرون آمده وبه انها نذری میدادند البته به سر دسته گروه شام غریبان:
در ضمن تمام ان نذورات صرف مرمت مسجدوخریدن وسایل برای مسجدمیشد...
وصبح عزا هم به همین منوال بود باز مرثیه خوانهای جوان در جلوی مسجد جمع شده وبعداز خوردن شیروسینه زنی ومرثیه خوانی وختم مراسم تا بعداز ظهر که دوباره دسته بری بود وتمام تا اربعین پایان
گرد آورنده زلیخا صبا

شبها ی محرم زلیخا صبا ماسال تالش

شب های محرم باز این چه شورش است که در خلق عالم است شب الوداع (تاسوعا) در گذشته برگزاری این مراسم واقعا به اوج خود میرسید ودراینشب وشب عاشورا کمتر کسی در خانه میماند مگر افراد خیلی مسن . تا انجاییکه از گذشته در یاد هست در مساجد کمتر پخت میشد مگر در صبح روز عاشورا در مسجد به گروه عزاداران حسین شیر میدادند وخرما وحلوا توسط زنان در بین حاضرین پخش میشد در شب الوداع بعداز روضه ومرثیه خوانی تصمیم بر این میشدکه به مسجد محلهای دیگر دسته بری کنند یا از محل دیگر پیغام می امد که دارند دسته می آورند. گروه سینه زن وزنجیر زن که پیراهنهای مشکی بلندتا سر زانو می پوشیدند که در پشت کمی پایین تراز شانه دوتا سوراخ دایره مانند به اندازه سی در سی که برای وارد کردن ضربه زنجیر به پشت باز بوده واین پیراهن در دوطرف چاک دار بود. سینه زنهادر بیرون مسجد در صفی مرتب ومنظم در دوخط مستقیم که بین این دوخطیک ونیم تا دومترفاصله بودایستاده ومحتشم گو میگفت سلام الله حسین لعنت الله علا قاتلان حسین واعضای دسته با گفتن یا حسین ونوحه خوان برای راه افتادن شروع به خواندن میکرد همراهان که بادسته میرفتند زنان ودختران وحتا بچه ها ی محل بودنددر بین دسته افرادی بودن که چند تا چراغ زنبوری که به سوتکا معروف بود برای روشنایی در دست میگرفتند وهمراهان هم همه فانوس در دست داشتند..وهمه هوای هم را داشتندکه در تاریکی وکوره راههاکسی آسیبی نبیندوبچه ای گم نشودوعقب نماند وعلم را نیز علم دار به همراه می اورد وبعد از بیست دقیقه زنجیر زدن در حیاط مسجد به راه می افتادند البته محلها به هم نزدیک بودولی رفتن به محل ها در شب بسیار مشکل بود وسخت،اما شور وشوق جماعت باعث میشد که مشکلات را احساس نکنندوسختی راه را نفهمند. در ورود به محل دیگردوباره به نظم ایستاده ومسجد میزبان نیز خودرا برای پیشواز در جلوی مسجد آماده میکرد. مرثیه های که دراین مراسمات میخواندند یکی به اسم بهر الطویل بود که به این صورت بود که مرثیه خوان یک شعری را میخواندوچندین بیت پشت هم میخواند واعضای فقط باگفتن یک کلمه حسین یا افضل جواب میدادند. دسته برها بعد از خوردن شربت به مسجد خود باز میگشتندوخود برای روز دیگوشب دیگر که موسوم به شب وروز قتل بود آماده میکردند..ادامه دارد نگارنده زلیخا صبا

باز این چه شورش که در خلق عالم است
شبهای محرم :شب عاشورا(شب قتل)
در گذشتهای دور شب قتل یا عاشورا بیشتر مردم در مساجد تا صبح بیدار مانده ومی نشستند ونوحه خوانی ومرثیه خوانی ودسته بری میکردند..
وصبح هم برای دسته بری آماده می شدند .
در گذشته دسته بری در روزقتل اینگونه نبود که دسته را حتما به مرکز بخش روستا ها یا به مرکز شهر یا مجموعه بازار ببرند. بلکه اکثرا دسته را به محلی که در آن امازاده ای بنام بوده می بردند..
گروه دسته برها وزنجیر زنهابا محتشم گویی وچندین بار صلوات خواستن وجمع شدن به نظم وبا همراهان راه افتاده به طرف محلی که در آن امام زاده بود..
در محلی که امام زاده بود اهالی آن محل وسرانش وکسانیکه از محل های آورنده دسته فامیل داشتند،آماده پذیرایی می شدندوهر خانواده برای پذیرایی بیست تا سی نفر وحتی برای تعداد بیشتر غذا می پختند وکمتر کسی نهار نخورده به محل خود بر میگشت .ودر اطراف امام زاده هم بساط فروشها بساط کاسبی خودرا پهن کرده ودر حقیقت این ایام برای عموم مردم تالش یک سنت با شکوه وبیاد ماندنی بود که عظمت سالا رمردان حق را نمایانگر میشد .وهمه با خلوص نیت وبا اشتیاق مثل دیگر روسومات فرهنگی در زندگیشان بجا می آوردند..ادامه دارد
نگارنده زلیخا صبا