کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

حفظ منابع ومحیط زلیخا صبا ماسالی تالش

شاخ گوزن درجنگلهای ماسال ،یکزمانی در ییلاقها وجنگلهای ماسال حیات وحش فراوان بود گوزن وآهو پلنگ روبا ه دم خاکستری وگرگ که شاید برای مردم این زمان وجود این حیوانان در ییلاقها یی چون اولسبلنگا باور نکردنی باشد من شاخ این گوزنها را در منزل چند نفر از فامیل هایم دیدم واین یکی را در خانه خودمان دارم نه اینکه شکار کرده باشند بلکه این شاخ گوزن را همسرم در جوانی در بالادست اولسبلنگاپیدا کرده ومثل اینکه شاخ گوزنها در پیری کنده میشود وغرض ازعرض بنده این است که نسل این موجودات چگونه با هجوم وسایل وترددماشین وآمدن مدرنیته ریشه کن شده که واقعا هم اینطور شده چون سالهاست که کسی دیگر از گوزن وحتا آهودر جنگلهای تالش حرفی نمی زند 
زلیخا صبا

سیزده بدر روز طبیعت زلیخا صبا ماسالی تالش

روز طبیعت 

سیزده بدر(روز طبیعت گردی)
به روز سیزده نوروز هرسال 
به امیدی گره بر سبزه بستم
رسم روز سیزده فروردین یا سیزده بدر یاروز طبیعت در ماسال ودیگر شهرهای تالشی زبان از گذشته تا حال تغیرات چندانی نکرده .
تنها فرقی که از گذشته واین زمان بوجود امده این که مردم ممکن است به مسیر های 
دور تر ویا شهر وجاهای دیگر ی برای استفاده از طبیعت که از محل سکونتشان دور است بروند.
سیزده بدر یا روز طبیعت را مردم ایران در هر کجای دنیا که باشند در حقیقت جشن میگیرند وبا نیرو وشادمانی به استقبال روزهای سبز بهاری وکار وتلاش میروند
در زمان های گذشته چون امکانات مسافرتی دور ودراز از قبیل وسایل نقلیه شخصی وعمومی وراههای امن واسفالته برای عبور ومرور برای مردم نبود..مردم در شهر ومحل خود جاهایی بخصوصی از طبیعت را برای گذراندن اینگونه ایام که شهرتی هم داشت روان شده ویک روز تمام از طبیعت و هوای بهاری وانجام رسوم وباورهایی که به ان ایمان داشته وبا انجامش یک نوع عهد وپیمان و جلای جسم وجان در حقیقت وامیدواری به خود واینده در خود می پروراندند.
در گذشته مردم تالشی زبان برای این روز غذایی اماده کرده فسنجان کباب وبه همراه کوکو وپلو کاهو سرکه وحلوا وسبزه نوروز ی به همرا ه افراد خانواده سر به دشت وکنار رودخانه که به این محلها سیزده سرا میگفتند میرفتند وکمتر کسی در خانه میماند مگر افراد پیر ویایکی رابه عنوان (که بره پا) یعنی نگه بان خانه بود در خانه میماند وبعداز رسیدن به محل مزبور که در ماسال محلی بنام سِنگ بست مرکز اصلی این گردش بود که مردم تا بازارواطراف رودخانه پراکنده ودر گردش بودند .
وخانواده ها جایی مصفا را پیدا کرده وفرش پهن می کردند وبساط چای وکاهو سرکه را اماده کرده ومی نشستند ودراین روز دست فروشها هم از قبیل تنقلات فروشی تا کاهو سرکه فروشی بازار داشتند وبساط کاسبیشان رونق داشت.
یکی از اتفاقات شادی بخشی که برای بخصوص جوانان خیلی خیلی سالهای دور اتفاق می افتاداین بود که در این روز پسران ودخترانی که بیرونی نبودند همدیگرا میدیدند ویا خانواده ها در این روز برای پسران خود دراین جمع اجتماعی یک همسر مناسب از خانواده ای می پسندیدند وگاهی هم اتفاقاتی که مورد پسند صددر صد اجتماع روشنفکر امروزی نیست ولی در ان زمان مقبول ان زمانها بود دختروپسری که خانواده با ازدواج انها مخالفت می کردند چون خانواده سالاری بود دختر را فراری میدادند که صدالبته اینگونه وصلتها اغلب با شکست مواجه میشد که یا باید میسوخت ومی ساخت ویا اخر به جدایی می انجامید.
به هر حال جوانان روز شادی داشتند بنیتی سبزه گره میزدند والبته این نیات که اکثرادر دل میکردندوی رواج بود که این است سیزده بدر سال دیگر خونه شوهرویا تازه عروس ودامادها سیزده بدر سالدیگر بچه بغل ویا بزرگتر ها به نیت مشگلاتشان برطرف شود نیت میکرد در حقیقت یک نیرووانرژی مثب کسب میکردن وسبزه هایشان را به اب روان می انداختند وکارناوالهای کشتی گیری ولافند بازی یاطناب بازی و ساز ونقاره وبگو وبخند وهلهله در گوشه کنار سیزده سرا بر پا بود تا غروب وبا دلی شاد به خانه بر می گشتند به امید اینکه روز سیزده خوبی بگذرانید 
با سپاس زلیخا صبا

مکانهای رویایی زلیخا صبا ماسالی تالش

مکان های رویایی و سفرهای رویایی و بجا مانده های غم انگیز 
درست است کسانیکه برای اولین بار قدم به این مکا نها ی زیبامی گذارند از این همه زیبایی حیرت می کنند وزبان به تحسین می گشایند.. وهزارا ن سپاس بر خالق طبیعت می فرستند ،طبیعتی که زبان از بیان وصفش عاجز وحیران از این همه زیبایی ،چشم دل وروح از تماشایش هیچوقت سیر نمی شود هر مخلوقی وقتی گرسنه است دنبال غذا میرود وبعداز خورد ن غذا سیر میشود ویا با تکرار در خوردن غذا از ان زده میشود ودیگر اشتهایی برای خوردن ندارد ولی زیبایی های طبیعت که غذای روح وآرام بخش جان است هرگز روح وچشم از دیدنش سیر نمی شودوجسم وجان در بودن در طبیعت نا ارام نمی گردد .
این روزها بله این روزها دوستداران طبیعت وعاشقان زیباییها دل لرزان ونگرانند 
دل لرزان از دست ادم های بی خیال وباری بهر جهت که امروز را فقط امروز زندگی می کنند وهیچ زمان نه دل واپس فردا ونه نگران دیگران ودیگر موجودات هستند کسانیکه به ظاهر نگران سگ وگربه خود هستند ولی برای طبیعت این پوشش زیبای خاک که از هر جانداری زنده تر است وحساس تر وبی حرمتی به آن تا اعماق وجودش رسوخ میکندبی توجه اند.طبیعت زیبا تا دلت بخواهد مهربان است وبخشنده ولی وای به روزی که قهرش دامنگیر شود به هیچ صراطی مستقیم نیست .فکر نکن یک روز ویا یک هفته ویا یکماه از ان استفاده میکنی و می گذری با تو کاری ندارد هرجا باشی آهش پره دامنت را می گیرد ای انسانهای اشنای ناشناس با شما هستم نگو که من انشای خوبی مینویسم نه این طورنیست این یک واقعیت است انکار نا پذیر شماییکه از یک هفته پیش در ییلاقها هستید واز فضا وهوای عالی وزیبا استفاده میکنید گوارایتان نگو پول دادیم پول به استفاده گران و سود جویان دادی که ریالی ازآن برای حفظ وحراست طبیعت خرج نمی شود پولت را که برای جسمت خرج کردی ترا به خدا مقداری احساس مسولیت در قبال این طبیعت به رایگان خرج کن و به طبیعت زیبا که نشانی از ایت خداوندی است توجه کن ،این تنبلی است یا نا اشنایی یا هر خصلت ورفتار غیر اجتماعی وغیر اصولی نمی دانم چه اسمی رویش بگذارم به هرحال بسیار زننده است که انسان چیزهایی را که میخوردمقداری که جذب بدن میشود و مقداری هم که.دفع میشودوبرای حفظ ونظافت وبهداشت ادمی جای مخصوص دارد وآیا فکر میکنی زباله وپسماند خوراکی هاییکه استفاده می کنی در دورواطرافت میریزید مشمیز کننده ترو بد نما تراز فضولاتی که برای دفعش سرویس بهداشتی درست میشود نیست؟این ریخت وپاش ناهنجار در طبیعت .که نشان دهنده نوع شخصیت ومنش واداب انسانی هر فرد است فکر میکنید ،که بیخیال شد ن در قبالش با فکر اینکه ترا که نمیشناسند ورهگذری توکه خودت را می شناسی هم وجدانت را ...باورکن ان درختان آن چمن زارها آن علفزارها نظاره گرت هستند در دوربین زمان ظبط وثبتت کردند...پس بهوش باش ووجدانی سرشار از لطافت وزیبایی داشته باش و مواظب طبیعت زیبا باش. ترا به خدا وطبیعت را بتو می سپارم
با سپاس زلیخا صبا.

هم وطن همزبان زلیخا صبا ماسالی تالش

هم وطن. هم زبان.هم شهری.
مجسم کندر کنار آبشار رامینه. یا کمی بالا تر در راه تونل مانند که پوشیده از درختان سبز توسکادر دوطرف جاده پیچ در پیچ رامینه در کنار جاده فرش پهن کرده و با خانواده نشسته اید نسیم ملایم کوهستان صورتت را نوازش میدهد
کمی سکوت،آره کمی سکوت، صدای ظبط را بیار پایین.. چه میشنوی؟..صدای آهنگین آب رود خانه، وصدای آبشار،صدای کوکوتی تی در بلند ترین شاخه درختی آواز میخواند کوکو تی تی کوکو تی تی، صدای آرامش جنگل. 
صدای چهچه بلبلی؟ چقدر روح نواز است . احساس میکنی به دنیایی دور از همه هیاهو آمده ای گوش کن به این اوای دلنشین.. با شماهستم شماییکه از راه دور ونزدیک سفر میکنید وبا صدای ماشین وویرا ژموتور ارامش این آرام کنند گان جسم وجان رابر هم میزنید. بله با شما هستم موتور سوار که با ویراژ موتورت لرزه بر اندام ایخاکیان وماکیان می اندازی ایا فکر کرده اید که در گذشته نصف روز طول می کشید تا از مر کز شهر به این نقطه ای که الان نشسته اید برسید انهم با اسب. حالا که شما از آن سر کشور به این نقطه امدید لذت ببر تمیز استفاده کن. این قدر بریز وبباش وآلودگی در اطرافت بجا نگذار وکفران نعمت نکن طبیعت قهر میکندوخدا نعمتش را از تودریغ میکند.. جمع کن این همه خراب کاری این چه آدابی است ؟/این طبیعت زیبارا به فنا کشیدن ضررش به کی میرسد؟ به من به ما به شما به همه از این همه جفا بر طبیعت خیلی دلم می سوزد از این همه بی حرمتی براین جنگل زیبا ومظلوم فریاد ش را کی باید بشنود . دوست داشته باش طبیعت را تا خدا ترا دوست بدارد 
زلیخا صبا

آینده اولسبلنگا زلیخا صبا ماسالی تالش

آینده اولسبلنگادر انتظار تلی ااز خاک 
اولسبلنگا نماد ونشانی از ییلاقات ماسال است وروی این اصل شهرت ایرانی وجهانی دارد وبیشترین شهرتش بخا طر طبیعت زیبای جنگل وچمن زار و انواع گلهای وحشی وگیاهان متنوع ورویش انواع قارچها وشر شرجاری اب در ه ها وچشمه هاوزیستگاه حیات متنوع وحش در گذشته که همه اینها نه تنها دور از هم بلکه زیستی تنگا تنگ داشتندودر نتیجه یک یا چند مال دار وگاودار به راحتی در انجا می توانستند به جمع اور حاصل لبنی خود بپردازندواین ییلاق وییلاق همجوارش خریدول تا زمانی در آرامش بودند و محیط زیبایشان محفوظ بود که راه وجاده اسفالت نبود غروبهایش بسیار دل ا نگیز با ونگاونگ گاوها که بر ای دوشیدن غروب با صدا زدن زن تالش دامدار می امدند وخواندن اوای حزن انگیز مرد تالش در دور دورهای تپه ها وصدای نی نواز چوپان و ارامش شبهای پرستاره ونسیمی که از درزهای کلبه های چوبی صورت را نوازش میداد ودوستیها و رفاقت ییلاقی که کمتر حرص دنیا ومادیات در ان نشوو نما داشت همه وهمه زندگی را با همه کاستیها دلپذیر کرده بود!!!
بگذریم حالا این تصویر اولسبلنگا امروز نه بلکه دوسال پیش است . امروز وضیعت اولسبلنگا حتا مثل دوسال پیش هم نیست وما نمیدانیم امروز به اولسبلنگا چه باید بگوییم ییلاق اولسبلنگا روستای اولسبلنگاه گردشگا ه یا یک جایی که هیچ چیز تابع هیچ چیز نیست دیگر نه ابی در دره هاجریان دارد برای اینکه در منبع های پلاستیکی و فلزی جمع اوری میشود نه گلی نه چمنی نه ارامشی نه اسایشی مثل مور وملخ جمعیتی که نه میدانند ونه هم که می خواهند رعایت کنند همه لگد کوب کرده میریزند می پاشند ومی شکنند و میگذرند اگر کسی نصف شب اتش بگیرد نمی تواند ماشینش را از ازدحام ماشینها که بدون رعایت گذاشته وچپیدند دراین کلبه ها ومهمانپذیرهای اجاره ای از یک طرف صدای موتوربرقها واز طرفی صدای همهمه گردشگرها دیگر صدایی به صدایی نمی رسد وای وای بر اولسلنگا که با این سرعت تخریب در اینده ای نزدیک به تلی از خاک تبدیل خواهد شد!!!!!
آیا واجب وضروری نیست کسانیکه توریست و گردشگر را با وعده وتبلیغ دهن پرکن گذاراندن یک شب رویایی با خوردن وخوابیدن در فلان جا با صاحبان این گونه اماکن طی کنند وبخواهند سرویس بهداشتی جا ی مشخص برا ی پارک ماشینها وعبور در گذرگاه های مشخص وله نکردن گلها وچمن زارها و حفظ حریم دیگران ورعایت اصول اخلاق از همه مهمتر است اگر با فرهنگ هستیم نباید در جنگل این فرهنگ را به اجرا بگذاریم ؟ نباید ا براین طبیعت زیبا وحفظش نظارتی باشد امثال من وما که عاشق طبیعتیم وبزرگ شده طبیعت هستیم ما که هر بوته از گیا هان را نشانی از عظمت پروردگار میدانیم شما نظارتی بر دیگرانی که میخورند ومیریزند وحرمت نمی گذارند داشته باشیید رنجی که بر طبیعت ومنابع طبیعی وارد میشود از تعمیر یک یا چند کلبه نیست از نا هنجاریهایی که در طبیعت بوجود می اورند ومی گذارند ومیروند است 
با سپاس زلیخا صبا