کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

اوهام شب زلیخا صباماسال تالش

اوهام شب
در سکوت وهم آلوده شب پاییز
سرد وتاریک وباران ریز
زوزه می کشد طوفان
میکوبد باد بر درو دیوار
رفتگان فروشده در خواب
بی خیال از سراب وعذاب
جز صدای نفس زکس نمیآید
چهچه بلبل از قفس نمی آید
ضجه گربه ی کوچک بیمار 
در پس ِ پایه ی سیمانی دیوار
سربرد به هرطرف نالان
مادر ش هست زگوشه ای ویلان
ضجه گربه بریده امان
لیک نیست مادری بگیردش دامان
شعر از زلیخا صبا

خوش بحال آسمان زلیخا صبا ماسال تالش

خوش بحال آسمان ،

دارد هوای این مکان

،نه غباری که کند آلوده اش

 یا زندرنگ سیاه و تیره ای 

به ان صفای ابیش

 تا نفسها تنگ شود

ا زاین همه تاریکی 

و هم دوده ا ش 

خوش بحال آسمان

 دارد هوای این مکان

زلیخا صبا

ضرب المثل تالشی زلیخا صبا ماسالی تالش

ضرب المثل تالشی
اَطلَس هرچی کَنه بوبو آدم اِشتن پا اَ ی نِپِبشع
اطلس (منظور پارچه ابریشم) هرچه کهنه هم باشد انسان ان را دور پایش نمی پیچد
این مثل را برای کسانی می اورندومصداق است که انسانها ی بنام وبزرگ هر چقدر هم از بعضی نظرها دیگر از کار افتاد ه یا مفید یا اینکه روزگار انهارا پس زده نباید به چشم حقارت وبی اعتنا وبی احترام بر خورد کنیم

داله مزا بازی با کمربند زلیخا صبا ماسال تالش

داله مزا(بازی قیش یا کمربند بازی ) تالشی
داله مزا یک بازی مردانه در گذشته وشایدم الان باشد
برای این بازی ابتدا یک دایره به نسبت تعداد بازی کنان مربوطه در یک زمین هموار ومسطح می کشیدند با داس یا وسیله ای که این خط دایره مشخص باشد ..
قیش یا کمر بند و داله را طوری روی زمین پهن می کردند که نوکش مماس بر خط دایره وقسمت سگک کمربند بطرف مرکز دایره باشد و به تعداد نفرات قیش یا کمر بند می گذاشتند..
ابتدا شیر و خط می کردند طرف بازنده یعنی صاحب خط داخل دایره قرا رمی گرفت وبرنده یعنی صا حب شیر بیرون دایره ... واگر سکه ای برای این کار نداشتند روی یک سنگ پهن کوچک ویا یک تخته کوچک یک طرفش با اب دهن یا اب خیس می کردند و شیر وخط می کردند 
هر نفر مأمور حفظ کمر بند خود میشد، افرادی که در بیرون بودند سعی می کردندکه کمر بند را از آن شخص بگیرندیا بقاپند .وافراد داخل دایر ه در حالیکه پایشان را جلو و عقب قرار داده یعنی یک پا داخل دایره و با پای دیگر افراد بیرونی را کنار می زدند. واگر در این میان پایشان به افراد بیرونی می خورد افراد بیرونی می سوختند ..
در افراد بیرونی معمولن قوی ترین ها به سراغ ضعیف ترین فرد داخل دایره می رفتند وروی همین اصل در یارگیری در این بازی سعی می شد که افراد قوی را یار گیری کنند..
با قاپیدن یک کمر بند از یک نفر دیگر کار آسان میشد و با همان کمر بند بقیه کمر بند ها را براحتی از انها یعنی از داخلی ها می گرفتند..
بعد از گرفتن همه کمر بندها افراد داخل دایره در مرکز دایره جمع شده وبیرونی ها انهارا یعنی پایشان را با کمر بند میزدند 
ودر این میان باز جسارت وشجاعت یکی از یاران داخل باید کار ساز میشد ودر مقابل بیرونی هاو با تحمل 
ضربات کمربند بیرونی ها به آنها نزدیک شده و با پا آنها را میزد که در ان صورت دور بازی عوض می شد و بیرونی هابه داخل دایره می امدندو کمر بند ها را پهن می کردند ...
جالب توجه ترین موضوع در این بازی چند نکته بود 
اول اینکه غالبن افراد قوی افراد ضعیف را در داخل دایره در پشت خود قرار می دادندتا آنها آسیب کمتری ببینند 
ونکته قابل توجه دیگر این است که بازیهای گذشته ما نمادی از حفاظت از محیط زندگی و دور واطراف وایل وطایفه خود بود و تمرین مبارزه ..
دراین بازی دایره نماد قلعه بود وکمر بند ها نمادی از سلاح حفاظت از افراد که برای مقابله حملات وتهاجم دشمن وبیگانه به تمرین و تقویت همزمان هوش وفراست وبکار گیری تمام نیرو در مواقع لزوم بود..
باسپاس نگارنده بازی داله مزا زلیخا صبا

ضرب المثل های تالشی زلیخا صبا ماسال تالش

مصداق تالشی 
تخته پله سر پریه
روی یک تخته افتاده 
منطوراین مصداق این است که کسیکه این وضیعت را دارد تکلیفش مشخص نیست بلکه سر گردان وسر
در گم است

زلیخا ص
با