کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

برگ پاییزی زلیخا صبا ماسال تالش

برگ پاییزی
تک برگ بر شاخه ای رنجوروزرد
میزند سیلی بر او تند باد سرد
برگ پاییزی تقلا میکند
تا نشیند لحظه ای با سوز ودرد
شاخه می گوید که وقت خواب شد
پای بردار از سرم کم کن نبرد
عاقبت افتاد آن برگ نحیف
زیر پای آن درخت و ناله کرد
گوشه چشمی غمزده بر شاخه کرد
گفت آهسته ولی با سوزودرد
روزگارانی بر آن شاخ بلند
سایه کردم بر سر بسیار مرد
حالیا رنجورو زرد افتاده ام
نقش گردون روی من را زرد کرد
گردوران عمر من بر باد کرد 
رنگ سبزم بوستان آباد کرد
خاک شوم در زیر پای ریشه ات
تار وپودم شاخه هایت شاد کرد
شعر از زلیخا صبا