کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

فرهنگ هر شهر زلیخا صبا ماسالی تالش

دروازه ی هر شهر .... فرهنگ آن شهر بخش دوم
همانطوریکه قبلا عرض شد فضا ونما سازی ورودی هر شهری نشانگر فرهنگ وذوق وطراحی گردانندگان ومدیران ومردم آن شهر است.
بخصوص شهرهایی که در محاصره طبیعتی زیباوطبیعی باشند که چه بهتر ویا فاقد طبیعت سرسبز باشند. در هر حال باید طوری نماسازی شود که در بدو ورود که وارد شونده نظرش
به زیبایی ونظافت ودر نتیجه به بر خورداری فرهنگ مردم آن شهر جلب شود ..
نه ایکه با ساخت و سازهای بی رویه ودکه های خرده فروشی وتعمیراتی وتعویض روغنی ومسیرورو دیبا چاله وچوله های ول شده شهرداری وریخت وپاشهای زباله ی جمع نشده شهری ،گردش گران ووارد شدگان توری ومسافران را دلسردومأیوس از هزینه ای که برای آمدن به آن شهر کرده اند کند.
زیبایی وطراوت نمای ورودی هر شهر نشان از سلامت فکری مردم و گردانندگان آن شهر دارد که به ترقی شهر وآبادی خود علاقه دارند.
باز مثل قبل از شهر زادگاهم ماسال شروع می کنم وهمانطوریکه گفتم ممکن است ایرادهایی از من بگیرند مهم نیست چون برداشتها ودید ها فرق میکند من به عنوان یک ماسالی که ریشه در ماسال دارم واز جایی هم کوچ نکردم واهل ماسال نشدم وبدور از اینکه نفع من چیزی بوده یا نبوده حرف می زنمو بلکه انصاف را در کل در نظر می گیرم نه به شخص ..
ما ماسالیها ،ماسال را موقعیکه یک بخش کوچکی در منطقه تالشزبان بوده ولی بنام وآوازه
دیدیم وهنوز می بینیم وابادانی روز بروزش مارا خوشحال میکندحتا اگر به کندی صورت گیردواز اینکه شهرتی مقبول دارد ما را خرسند میسازد.
ما سال ومردم ماسال همواره در طول تاریخ با گشاده رویی وگشاده دستی پذیرای همه کس از همه جا بوده وهستند وکسانی که از جای دیگر آمده ودر ماسال ماندگار شده اند
کسب وکار راه انداخته وتشکیل خانه وخانواده داده وخودرا ماسالی هم میدانند آیا دلیل بر حسن سلوک مردم اصیل ماسال نیست؟
از ترک وتات تا گیلک وماسوله از تهرانی تا اصفهانی مثل همه شهر ها ومثل همه دنیا
یک جامعه شهری مثل تشکیل یک خانواده است ابتدا دونفر وبعد فرزندان وبعد عروس وداماد ونوه وخلاصه این عروس وداماد ممکن است از شهر وجای دیگر باشند وبا فرهنگی دیگروبا ساز گاری باهم زندگی میکنندوباز من نوعی وقتی در یک شهر دیگر مدتهاست زندگی میکنم با بر خورد یک یا چند نفر که مطابق میلم نبوده نباید تمام مردم آن شهررا متهم به نداشتن فرهنگ کنم وایا این مدترا هم در جای دیگر بودم وبا مقایسه این دوشهر یکی را با فرهنگ ویکی را بی فرهنگ بنامم ؟.
مردم نجیب واصیل ماسال موقعیکه راه وروخونی نبودبرای جماعت آذربایجان شرقی در تما م فصل سرد پنا گاه بودند انقدر که در ماسال مأوای زمستانی ودر آبادی های خود منزل تابستانی داشتند ودارندوکاسبییشان در ماسال است ،ماسوله ییهابه علت کوهستانی بودن آن منطقه هم به ماسال مها جرت کرده وسالیان درازی است که در ماسال هستند وزندگی میکنند وترقی کردندوسر کارندوکاسبی جماعت محترم گیلک در ماسال از شنبه بازارتا رأس امور اداری هستند من عرضم که زیادی ازموضوع خارج شدم این است که تایکی مثل من که برای دلگرمی وتشویق جوانان ماسالی که این سالها خدا را شکر در دراداره امور در سر مسند کارنداز ماسال بخوبی یاد میکنیم دوستانی مردم ماسال را به بی فرهنگی متهم میکنند یا بعضی از وقایع ناهنجار تاریخی بدون داشتن مدرک کافی ووافی به ماسال وخان و بگ ماسال که در منطقه چه از لحاظ جغرافیایی وچه ازلحا ظ مردمی حسن شهرت خوب دارند نسبت می دهند.این رسم دوستی نیست مگر در یک خانواده یکی ناهنجار بود بقیه را هم به میز محاکمه میکشند؟
در ظاهر قضیه در شهر ماسال جوانانی که در رأس امور هستند که دستشان درد نکند
با فضا و زیبا سازی ورودی ماسال را از چند سو از رشت به ماسال وشاندرمن به ماسال وتا اندازه زیادی مسیر ساحلی به طرف ییلاق راخوب درست کرده اند وامیدوارم که ادمه پیدا کند ودلگرم وبا پشتکار به راه وکارشان ادامه دهند ومن به عنوان یک ماسالی به تنهایی از طرف همه ماسلیهای واقعی به انها خواهم گفت عزیزان خسته نباشید
دوستدار طبیعت وزیباییهای طبیعت زلیخا صبا