کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

یک آرزو زلیخا صبا ماسال تالش

دلم خواهد توگل باغی نشینم
شوم هم خانه وهمراه گلها
شوم تیمار دار یک گلستان
کشم دست نوازش روی گلها
مرا باشد فقط یک ارزویی
که بعد مرگ شوم هم پای گلها
ویاگورم کنند در گلزاری
ویا خاکم بریزند پای گلها
شعر از زلیخا صبا 
گل پامچال از گلستا اقای مهندس منصوری

ضرب المثل تالشی زلیخا صبا ماسالی تالش

یک مثلی است تالشی 
شیطونی برکردشه میدون آکردشه 
یعنی شیطان را بیرون کرده میدان را برای خود وبرای ادامه کارهایش باز میبیند 
ولی در این تصویر شیر را دور دیده خودش دور ورداشته این مثل را برخورنده ندانید واین مثل مصداق بعضی از ادم ها ست وقتی جلوداری برای خود نمی بینند تا می توانند کورم کلاغم می کنند هرچه دلشان میخواهد می گویند 
زلیخا صبا

روزهای آفتابی پاییز زلیخا صبا ماسال تالش

های آفتابی پاییز
روزها کوتاه بر نصف رسید
شب طولان شود زود پدید

آفتاب گرم و ملایم
رمقی شیرین بر جان دمید
برگ پاییزی شده رنگ به رنگ
که طبیعت شده زیبا مثل یاس سپید
زرد وسرخ و همه رنگ برگ وگیاه
گویی چون گرد طلا بر روی جنگل پاشید
همه چیز صاف وزلال
جشن مهر را به ما داده نوید
آسمان از کران تا به کران
مرمر آبی برروش کشید
هیچ غباری دیگر چشم ندید
نفست پاک چون مروارید
ای صبا دل به طبیعت دادی
که قشنگ است وپر از نور امید
زطبیعت بسی درس فراوان گیری 
که ترا هست مراد وتوهستی مرید
شعراز زلیخا صب
ا

خویشا بندون زلیخا صبا ماسال تالش

خویشابندون
اولین مهمانی رفتن عروس به خانه پدر ومادرش بعداز عروسی
در گذشته دختر بعد از اینکه با دعای خیر پدر ومادر از خانه پدری واز در خانه بیرون میرفت تا مدت شش ماه تا یکسال به خانه پدرش نمی رفت یعنی رسم اینگونه بود .به خاطر همین در موقع خارج شدن ودل کندن از علایق خود در خانه پدری بسیار دلتنگ می کردند .
چون عروسیها در گذشته اغلب در پاییز واول مهر بود این مدت بیشتر شش ماهه بود .بنابراین عروس خانم د
ر عید به خانه پدر ومادر ش میرفت .
یک روز بعداز عید عروس وداماد به همراه چند نفر از فامیل وافراد خانواده دامادبه خانه پدر ومادر عروس میرفتند.
رسم این بود که حتما باید یک گوسفند وهدیه وکادو برای خانواده عروس می بردند وخانواده عروس برا ی استقبال وخوش امد گویی داما وخانواده اش ودخترشان سور وساط مفصلی اماده کرد وجشن وشادمان میکردندوگوسفند را قربانی کرده وگوشتش را در بین همسایه واطراف پخش میکردندواین امدن عروس بخانه پدر بعداز این مدت طولانی بود که یک هفته در خانه پدر میماند وبه خانه اقوام می رفت
متن زلیخا صبا

ضرب المثل تالشی زلیخا صبا ماسالی تالش

مثل تالشی زلیخا صبا

اِشتع دِشمنی را هنته سلام بِکَر کع چِ  کلاه چِ سریکو بَلَ کع 

 برای دشمنت طوری سلام کن که کلاه از سرش بیفتد 

 این پند مثل گونه این طور  است  یعنی با کسانی که میدانی بد خواه توهستند  طوری رفتار کن که نتوانند به نقطه ضعفت پی ببرند

 زلیخا صبا