کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

کوکوتی تی

فرهنگ وادب تالش

غریبانه شعر فارسی زلیخا صبا ماسالی تالش

غریبانه

غریبانه
چه بی خبرزیاران هم خانه ماندهایم 
دور ازهم و دور زجانانه مانده ایم
یک روزگاری خوش و شاد بوده ایم

حالا چه شد .؟که غریبانه مانده ایم
آیند بخواب من آن یاران با وفا
در دور شمع چه پرسوخته پروانه مانده ایم 
روزی همه به سرای دیگر شویم
دیدار به قیامت که بیگانه مانده ایم 
تا هستیم ندانیم این مهم 
گویی که تا ابد سرخوش ومستانه مانده ایم
خوش آنزمان که بودیم هم دوست وباوفا
کبرو غرور جدا دور زکاشانه مانده ایم
خواهیم رفت زیاد هم وخاطرات هم
آخر زیاد به نامیکه افسانه مانده ایم 
آخر صبا که چه میشود ترا .
بشکن تو مهر سکوت که درمانده مانده ایم 
شعر زلیخا صبا

خاکه جیکره نون نان زیر خاکستر زلیخا صبا ماسالی تالش

خاکه جیکره نون

خاکه جیکَره نون :نان زیر خاکستر
این نان سنتی بسیار خوشمزه را ییلاقی های قدیم برای عصرانه درست میکردند شاید در نظر بخاطر نامش جالب نیاید ولی این نان خاصیت درمانی داشت بخصوص برای بچه ها چون از دل درد ومسمومیت های کوچک غذایی بخاطر پختن این نان در زیر خاکستر جلوگیری میکرد..
طرز تهیه وپخت این نان
آرد گندم را به اندازه ای که دوتا عدد نان بزرگ ازش در بیاد با اب و نصف قاشق نمک بصورت خمیر در می آوردندوگوله کرده و در سینی خمیر را پهن کرده وصاف میکردند البته نان های ییلاقی هیچ کدام به اندازه نان های تنوری نازک وخمیرش را شل نمی گرفتند . دراین موقع که آتش دان یا (کیله کا چاله را که در آن اتش فراوان درست کرده بودند ودارای خاکستر داغ بود ه اتش را کناری زده وخمیر درست کرده بصورت نان را در زیر خاکستر گذاشته ورویش را خاکستر داغ میریختندوبعداز چند لحظه نان را از زیر خاکستر در اورده روبروی آتش به انبرک تکیه می دادند تا بیشتر مغز پخت شده ورویش برشته تر گرددوبعد با عسل وکره ویا روی کره شکر میریختند وعصرانه لذیذ را نوش جان می کردند
نگارنده زلیخا صبا

هم وطن همزبان زلیخا صبا ماسالی تالش

هم وطن. هم زبان.هم شهری.
مجسم کندر کنار آبشار رامینه. یا کمی بالا تر در راه تونل مانند که پوشیده از درختان سبز توسکادر دوطرف جاده پیچ در پیچ رامینه در کنار جاده فرش پهن کرده و با خانواده نشسته اید نسیم ملایم کوهستان صورتت را نوازش میدهد
کمی سکوت،آره کمی سکوت، صدای ظبط را بیار پایین.. چه میشنوی؟..صدای آهنگین آب رود خانه، وصدای آبشار،صدای کوکوتی تی در بلند ترین شاخه درختی آواز میخواند کوکو تی تی کوکو تی تی، صدای آرامش جنگل. 
صدای چهچه بلبلی؟ چقدر روح نواز است . احساس میکنی به دنیایی دور از همه هیاهو آمده ای گوش کن به این اوای دلنشین.. با شماهستم شماییکه از راه دور ونزدیک سفر میکنید وبا صدای ماشین وویرا ژموتور ارامش این آرام کنند گان جسم وجان رابر هم میزنید. بله با شما هستم موتور سوار که با ویراژ موتورت لرزه بر اندام ایخاکیان وماکیان می اندازی ایا فکر کرده اید که در گذشته نصف روز طول می کشید تا از مر کز شهر به این نقطه ای که الان نشسته اید برسید انهم با اسب. حالا که شما از آن سر کشور به این نقطه امدید لذت ببر تمیز استفاده کن. این قدر بریز وبباش وآلودگی در اطرافت بجا نگذار وکفران نعمت نکن طبیعت قهر میکندوخدا نعمتش را از تودریغ میکند.. جمع کن این همه خراب کاری این چه آدابی است ؟/این طبیعت زیبارا به فنا کشیدن ضررش به کی میرسد؟ به من به ما به شما به همه از این همه جفا بر طبیعت خیلی دلم می سوزد از این همه بی حرمتی براین جنگل زیبا ومظلوم فریاد ش را کی باید بشنود . دوست داشته باش طبیعت را تا خدا ترا دوست بدارد 
زلیخا صبا

حلواسازی رسومات زلیخا صبا ماسالی تالس

حلوا سازی

حلواسازه شوی پیله برا را
حلوا گوله آدَین حلوا سازی را
دَنگو .دَنگو. دَنگو . دَنگه صدایا
چِ حالی نی ایستا خاصه خِدایا
شعر از زلیخا صبا عکس از عباس میره جنی
برگردان شعر در شب که حلوا (.همان شیرینی عید)
که میخواستند درست کنند گوله حلوارا برای برادر بزرگ که دربالای دنگ مینشست میدادندکه به بقیه بدهدتا درست کنند
صدای دنگو دونگ همه جا میپیچید
چه حالی بود وداشتیم خدای قشنگ
در ماسال وتالش سالهای قبل که شیرینی خانگی ودرست کردن حلوا در ایام جشن نوروز بیشتر مرسوم بود کسی از بیرون وبازا ر برای جشنها ومراسمات شادمانی شیرینی تهیه نمیکردند بلکه خود به درست کردن شیرین نوروزی وجشنها می پرداختند.
برای این کار یک ماه مانده به عید بانوان تالشی برنج ها را الک کرده وخرده های برنج که به میان دانه وبه تالشی(خبیس)معروف است جدا کرده وخوب پاک میکردند
برای آرد کردن به کارخانه یا آسیاب می فرستادند 
وبعداز تهیه آرد باز بانوان هر خانواده یکی دوهفته مانده به عید هرچند من : چون در تالش وماسال مقیاس اندازه گیری به من بوده وهست ارد را که برای تهیه حلوا در نر گرفته بودند در تابه یا تاوه سفالی تفت داده وشکر ودوشاب مات کرده ویا عسل را آماده کرده وکره را اماده وداغ کرده وبرای درست کردن حلوا در شبی که مراسم حلوا سازی بود اماده میکردند وحتی گزنه را که قبلن برا ی تزیین گوشه حلوا دنگی خشک کرده بودن در روغن تفت داده واماده ...
در شب حلوا سازی جوانان محل وفامیل در خانه حلواساز جمع می شدند وبا شور نشاط فراوان دور دنگ (وسیله چوبی به اندازه درازای 3 تا 4 متر وبه پهنای 30 تا 40 سانتی متر وبا لبه ای نازک و ته پهن وبه بلندی 20 تا 25 سانتی متر ) می نشستند ویکی در بالای دنگ می نشست که سر دسته بود که گوله های خمیر که چند بانو در حال خمیر درست کردن آرد تفت داده شده با شکر مات شده وکره ویا دوشاب وعسل گوله میکردند وبه سر دسته میدادند وسر دسته گوله ها را بین حلواسازها پخش میکرد وبعد حلوا سازها با کوپون که به وسیله ان گوله خمیر را رو دنگ پهن کرده وحلو را باریتم خاصی می ساختندودر گوشه قاچ حلوا با گزنه سرخ شده بک گل کوچک هم درست کرده وبا کوپون رویش می کوبیدندوبعد با چاقو که یک نفر مسئولش بود حلوا به صورت سه گوش می بریدند وبه این ترتیب تا صبح به حلوا سازی مشغول می شدند
متن از زلیخا صبا

کوکو دور آبه دوبیتی تالشی زلیخا صبا ماسالی تالش

کوکو تی خونده مع کودور آبه
هَده برمیمه چمم کورآبه
خیلی وخته کوکو تی تیم لالآبه
غرصه جیگر بیمه دیلم پور آبه
زلیخا صبا ... ادامه ...